نقد مینی‌ سریال «هم‌درد»؛ ترکیب طلایی پارک چان‌ووک
نوشته شده توسط : mostafa

 

کاپیتان از یک مادر ویتنامی و یک پدر فرانسوی سفیدپوست متولد شد که هر دوی آنها را رها کرد. به همین دلیل ویتنامی ها او را حرامزاده خطاب می کنند و آمریکایی ها انواع توهین های قومیتی را به او می زنند. او باید دائماً با میزان وفاداری خود به ویتنامی ها کنار بیاید. آیا او می خواهد به همه دستورات آنها عمل کند یا باز هم می تواند زیر بار همه چیز برود و راه خودش را برود؟ در حالی که او اطلاعات نادرست به ژنرال می دهد، با متحد خود در سیا صادق نیست. اما بهترین دوستانش بون و من تنها کسانی هستند که می تواند به او اعتماد کند. کاپیتان به دلیل دور بودن از مافوق خود، فقط می تواند گزارش های خود را از طریق مکاتبه ارسال کند. او مجبور است برای حفظ پوشش خود تصمیمات بزرگی بگیرد که تنش های دراماتیک زیادی در داستان ایجاد می کند.

10 فیلم جنگ ویتنام که باید ببینید
با سقوط سایگون و فرار کاپیتان به همراه دوستش بون و ژنرال به ایالات متحده، بحران هویت او پیچیده تر می شود. بحران هویت سیاسی و فرهنگی ناخدا همان چیزی است که قهرمان مینی سریال «همدرد» را تبدیل به شخصیتی گیرا و ماندگار کرده است. کسی که خود را مردی با دو چهره توصیف می کند که شرق و غرب را همزمان دارد. البته آمریکا قلمرو جدیدی برای کاپیتان نیست، زیرا او چند سال پیش به عنوان دانشجوی خارجی در آمریکا تحصیل کرده است. در همین حال او به جاسوسی از کسانی که به او اعتماد دارند ادامه می دهد. در نهایت، کاپیتان خود را با کارگردانی شبیه به فرانسیس فورد کاپولا (رابرت داونی جونیور) می‌بیند، عاشق همکار بزرگ‌تر خود، خانم موری (ساندرا اوه) می‌شود و با برخی از سیاستمداران محلی لوس سر و کار دارد.

اگرچه تبلیغات قبل از پخش مینی سریال «همدردی» تا حد زیادی ظاهر رابرت داونی جونیور را تحت تأثیر قرار داده است، هوآ ژوانده، بازیگر استرالیایی و ویتنامی الاصل سریال لایو اکشن «کاوبوی بی باپ» (که در آن در نقش لین ظاهر شد. ) ) خودی را در نقش اصلی نشان داده است. یکی از اولین نقش‌های Juande، نقش واکر در فصل دوم «Top of the Lake» اثر جین کمپیون، در مقابل الیزابت ماس ​​از «داستان ندیمه» و گوندولین کریستی از «بازی تاج و تخت» بود. انجام می داد اما «همدرد» اولین پروژه ای است که خوانده در آن نقش اصلی را دارد و در نقش کاپیتان واقعا می درخشد.

بزرگترین نقطه قوت مینی سریال «همدرد» نوشتن آن است
هوا جوانه در مینی سریال همدرد

فیلمنامه پارک چان ووک و دان مک کلور به کمک خوانده آمده و درام و درگیری های درونی شخصیت کاپیتان را به خوبی منتقل کرده و تنش صحنه را با طنز خودش پر می کند. مثلا بحث اینکه کدام کفش برای ترور شخصیت های سیاسی مناسب تر است! البته این لحظات کمیک سیاه بر تنش ذاتی داستان کاپیتان سایه نینداخته است. بلکه لحن پوچ گرایانه خاصی به «همدرد» می دهد که برای انتقال پیام های این مینی سریال بسیار مناسب است. نوشته های چان ووک و مک کلور پر از دیالوگ های کمیک به یاد ماندنی است که مدت ها پس از اتمام تیتراژ پایانی در حافظه شما باقی می ماند. مانند «همه جنگ‌ها دو بار اتفاق می‌افتند؛ یک بار در میدان جنگ، یک بار در خاطرات. یا «آمریکا! آنجا دلت را می خورند و در آخر از سوء هاضمه شکایت می کنند!»

رمان نگوین خود در آشفتگی بین طنز هالیوود و درام جنگی است و نمی توان گفت که در ژانری ثابت است. لحن کتاب طنز خاص خود را دارد و با کنایه های هوشمندانه اش لایه های جدیدی به روایت همدرد می افزاید. پارک چان ووک و مک کلور با پیروی از موضوع کتاب، روایت پیچیده او را به بهترین شکل در سریال زنده می کنند. البته آنها سعی نکرده اند فجایعی را که دو ملت پشت سر گذاشته اند، صدها هزار کشته، خانواده هایی که از هم پاشیده اند، خانه هایشان را از دست داده اند، نادیده بگیرند، همه اینها در سریال به تصویر کشیده شده است. اما لحن سریال در نمایش این تراژدی بیشتر شبیه یک کمدی سیاه می ماند. کاپیتان و دوستانش، هم کمونیست‌های واقعی و هم سرمایه‌دارانی که وانمود می‌کند با آنها همکاری می‌کند، اغلب خود را مریض می‌خوانند که توانسته‌اند شخصی برای خودشان شوند.

موفقیت مینی سریال «همدردی» در ایجاد تعادل بین کمدی و تراژدی مدیون توانایی های پارک چان ووک است که در ترکیب ژانرها و لحن های مختلف در فیلم هایش استاد است و در این مینی سریال می توان احساس کرد. تفاوت در لحن روایت از هر قسمت به قسمت دیگر. بیشتر فیلم‌های پارک چان ووک، از «همدردی برای آقای انتقام» گرفته تا «عطش» و «برف‌گیر» را می‌توان زیر چتر ژانر هیجان‌انگیز قرار داد. اما اگر نگاه دقیق تری به کارنامه این کارگردان بیندازید، می بینید که آثار او طیف وسیعی از ژانرها را در بر می گیرد و گاهی به ژانر اکشن نزدیک می شود، گاهی مضمونی ترسناک پیدا می کند و گاهی کمدی خنده دار باقی می ماند. همانطور که پارک چان ووک توصیف می کند، زندگی ما به یک لحن ثابت وفادار نیست و این عناصر مختلف چیزهایی هستند که گذر هر یک از ما را به تصویر می کشند.

اگرچه تفاوت در لحن ها، شگفتی ها، پرش های زمانی ممکن است شما را گیج کند، اما آنقدر جریان را بالا می برند که شصت دقیقه از قسمت به سرعت می گذرد. البته این موضوع از قسمت چهارم کمی کاسته می شود. بدیهی است که بعد از سه قسمت دیگر، به کارگردانی پارک چان ووک عادت کرده بودیم و تغییر کارگردان آنقدرها برای سریال جواب نداده است. داستان قسمت چهارم که بیشتر سر صحنه فیلم می گذرد، پتانسیل زیادی برای به تصویر کشیدن انتقادات تند از هالیوود داشت و صحنه ها و شخصیت ها در مقایسه کمی سطحی به نظر می رسند. این در حالی است که در قسمت های اول شاهد بودیم که پارک چان ووک علاقه خاصی به ایجاد اشتراکات بین جاسوسان و بازیگران دارد و به خوبی روی شباهت های آنها در ویژگی هایی مانند فریب و سردرگمی کار می کند که باعث می شود آرزو کنیم پارک چان- wook تمام قسمت های سریال را کارگردانی می کند. انجام می داد

9 فیلم برتر پارک چان ووک کارگردان «تصمیم برای رفتن» از بدترین تا بهترین (فیلمساز زیر ذره بین)
البته واضح است که تمام 416 صفحه کتاب Viet Thanh Nguyen را نمی توان در یک مینی سریال هفت قسمتی قرار داد. رویکرد پارک چان ووک در اقتباس از این رمان، به جای اینکه مبتنی بر ترجمه و اجرای متن کلمه به کلمه باشد، جوهره آن را بیرون می کشد و آن را به تصویر می کشد. خود پارک چان ووک در این باره توضیح داد: "مهم این است که وقتی به صفحه آخر رسیدید چه چیزی از کتاب برداشتید و وقتی کتاب را می بندید رمان چه تاثیری روی شما می گذارد. شما باید بتوانید این را در نظر بگیرید. داستان به عنوان یک تجربه شخصی، انگار واقعاً اتفاق افتاده است... برای اینکه بتوانید هسته و موضوع اصلی رمان را حفظ کنید، باید متن را موشکافی کنید و قسمت های آن را جدا کنید و خودتان آنها را دوباره کنار هم قرار دهید حتی در پایان خواهید دید که چیز کاملا جدیدی خلق کرده اید."

این تعدد تکنیک‌های روایی یکی از جذابیت‌های کتاب نگوین است که به همان اندازه که می‌خواهد پیامدهای تاریک و عمیق‌تر جنگ ویتنام را نشان دهد، داستانی صمیمی و جهانی را روایت می‌کند و می‌بینید که چان ووک و مک‌کلور این جنگ را به دست گرفته‌اند. همان مسیر به خصوص با قهرمانی مانند کاپیتان که به معنای واقعی کلمه تاریخ را می نویسد. اما به دلیل شرایط خاص خود راوی غیرقابل اعتمادی است و روایتی که ارائه می دهد کاملا ذهنی است. این نشان می دهد که




:: بازدید از این مطلب : 53
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : سه شنبه 27 شهريور 1403 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: